مقدمه
دراکر (Drucker ) اندیشمند معروف مدیریت میگوید: ما درحال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر، منابع طبیعی و نیروی کار بیشتر نیست. بلکه منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود. پس از دوره کشاورزی و عصر صنعت، دوران فراصنعتی یا عصر اطلاعات ظهور یافت. شاخص اصلی این عصر، نفوذ و تاثیرگذاری فناوری اطلاعات است.
بر این اساس از دو دهه گذشته، کشورهای توسعهیافته و صاحبان فناوری، به فناوری اطلاعات به عنوان محور بنیادین توسعه نگریسته و به آن اهتمام جدی داشتهاند. پیشرفتهای بزرگ در علوم رایانه، توانمند شدن راههای اطلاعاتی و مخابراتی، توسعه فناوری چند رسانه ای و نوآوری های حوزه الکترونیک، مرتب بر دامنه این فناوری خواهد افزود. در حال حاضر تمام علائم و نشانه های آغاز دوران نوین با عنوان “عصر دانایی”، به خوبی احساس می شود.
مفهوم و تعریف مدیریت دانش
به منظور درک بهتر مفهوم مدیریت دانش، ابتدا به بررسی مفاهیم داده، اطلاعات و دانش و تفاوت و ارتباط میان آنها میپردازیم.
دانش، نه داده است و نه اطلاعات، هرچند به هردو مربوط میباشد. داده، اطلاعات و دانش مفاهیمی نیستند که بتوان آنها را به جای هم مورد استفاده قرار داد. درک این سه واژه و چگونگی رسیدن از یکی به دیگری، اهمیت زیادی در درک مدیریت دانش دارد.
داده
داده ها واقعیتهایی خام هستند که به شکل اعداد و ارقام، حروف، تصاویر و… قابل دسترس میباشند. این دادهها به تنهایی معنا و مفهومی را به ذهن نمیرسانند. دادهها حداقل متن را دارند و تا زمانی که پردازش نشوند، مفهوم و موضوعی را نمیرسانند. به تعبیر سازمانی به ثبت منظم و ساختار یافته مبادلات داده گفته میشود
اطلاعات
اطلاعات مجموعهای از دادههای مرتبط و سازماندهی شده میباشند که مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفتهاند و معنا و مفهوم مشخصی را به ذهن میرسانند. اطلاعات در حقیقت دادههای خلاصه شده را دربر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شدهاند. اطلاعات برخلاف دادهها، معنیدار هستند و میتوان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت.
دانش
دانش از انباشت تجمعی اطلاعات و مهارت های حاصل از آن توسط دریافت کننده اطلاعات ایجاد میشود. اطلاعات زمانی به دانش تبدیل میشود که توسط افراد تفسیر شده و با عقاید آنها آمیخته شده و به آن مفهوم داده شود. دانش حاص عمل انسانی است. این انسانها هستند که با کسب اطلاعات، دانش را به وجود آورده و با یکدیگر مبادله میکنند. دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته حذف شوند. دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود.
مدیریت دانش
بیهاكت (Hackett) مدیریت دانش را فرایند ایجاد یا کسب، توزیع و كاربرد دانش در سازمان میداند. هدف مدیریت دانش مهار و به كارگیری دانش و اطلاعات و ایجاد دسترسی بی كم و كاست آن برای همه كاركنان است تا كارشان را بهتر انجام دهند. با مدیریت دانش در سازمانها، اطلاعات به سادگی منتقل میشود و در اختیار تمامی کارمندان قرار میگیرد. زمانی که کارمندان به دانش سازمانی دسترسی پیدا میکنند، میتوانند محیط خود را بهتر بشناسند و روشهای جدید و بهتری را در اجرای کارها بیابند، مسائل و مشکلات را سریع تر حل کنند، بهرهوری را افزایش دهند، مشتریان را راضی کنند و نهایتا توان رقابت مؤثر را کسب کنند.
چرخه مدیریت دانش
خلق، كسب و توسعه دانش
كسب دانش، شامل یک یا چند مورد از فرآیندهای زیر است:
- خلق دانش در درون سازمان که حاصل فعالیتها و تجربیات کارکنان میباشد.
- همكاری از طریق پیوند با سایر سازمانها، دانشگاهها و موسسات علمی یا سازمانهای تحقیق و توسعه دولتی.
- توسعه قابلیتها از طریق یافتن افراد خوش آتیه و برنامههای توسعه انسانی شامل مربیگری، یادگیری استاد و شاگردی، موسسات آموزشی و دانشگاهها و برنامههای آموزش ضمن کار
- تهیه محصولات از فروشندگان دانش شامل مشاوران، تهیهكنندگان تحقیق و تكنولوژی و مخترعین
- گردآوری دانش از بازار و منابع اطلاعاتی شامل مشتریان، رقبا، وب و انتشارات چند رسانهای
- دستیابی به افراد و شرکتهای دارای دانش.
انتقال دانش
هدف اولیه مدیریت دانش، اطمینان از این است كه دانش معتبر و مرتبط، به موقع و مداوم به حل مساله و تصمیمگیری کمک كند. بنابراین انتقال به موقع دانش صحیح به تصمیمگیرندگان و حل كنندگان مساله، برای موفقیت سازمان، امری حیاتی میباشد. انتقال دانش، تنها برقراری ارتباط یا در دسترس قرار دادن آن برای افرادی كه به آن نیاز دارند، نمیباشد بلكه انتقال دانش هم انتشار دانش و هم جذب آن را شامل میشود. اطلاعات و قابلیتها وقتی بطور موثر منتقل میشوند كه گیرنده، آنرا بقدر كافی خوب درک كند تا بطور موثر و كارا استفاده كند. ساختار و طرز كار یك موسسه و انتخاب تکنولوژی باید به گونهای باشد تا انتقال دانش به راحتی و در زمان کوتاهی منتقل شود.
تسهیم دانش
در الگوهای سنتی، سازمانها و افراد اغلب تمایلی به انتقال و تسهیم دانشی كه از آن برخودارند، ندارند. زیرا به دانش به عنوان یک منبع نگاه نمیکنند. آنها به دانش به عنوان منبع قدرت برای منافع شخصی و ارتقاء درجه خود می نگرند. اغلب مدیران، دانش را به عنوان منبع قدرت، اهرم نفوذ و ضامن استمرار شغل خود می پندارند. این مدیرات تمایلی ندارند كه آن رابه صورت رو در رو یا از طریق دیگران تسهیم كنند. اما باید توجه داشت که دانش در جامعه جریان دارد و حرفه و مهارت از یك نسل متخصصین به نسل دیگر جاری و منتقل میشود. اگرچه كدگذاری این عمل مشكل است، اما این فرآیند میتواند دانش كل شركت را افزایش دهد.
دانش در گروههایی كه با یكدیگر ارتباط پیوسته و تنگاتنگ دارند و در جایی كه افراد در سازمانها با همدیگر كار می كنند، به طور مشترک (نه به صورت فردی) ایجاد میشود و نگهداری میگردد. آموختن و تسهیم موثر دانش نیازمند تغییر فرهنگی در درون سازمان، عملكرد نوین مدیریتی، تعهد مدیریت ارشد و پشتیبانی فنی است. فناوریهای بسیاری به فرآیند تسهیم دانش در سازمان کمک میکنند. مانند پست الكترونیكی، سیستمهای مدیریت اسناد، شبكههای اینترنت و نرمافزارهای سازمانی و … .
ارزیابی، ذخیره و کاربرد دانش
این مرحله فرآیندی است كه یك منبع مطمئن، جامع و سریع الوصول از اطلاعات و قابلیتها را ایجاد وحفظ می كند. این فرآیند، اسناد را به طور انتقادی ارزیابی می كند و به طور مداوم اطلاعات و قابلیت های موسسه را به روز می كند و تنها اطلاعات معتبر و مرتبط را كه تعامل پویا دارند و ارزیابی، اكتساب و انتقال دانش را مسیر می سازند، نقشه نمایی میكند. این فرآیند باید تضمین نماید كه سیستم مدیریت دانش موارد زیر را فراهم نماید:
- دسترسی سریع و آسان به اطالعات قابل اعتماد را فراهم سازد.
- دسترسی به قابلیتهای انسانی را تسهیل نماید (مانند دانش ضمنی، مهارتها و حكمت).
- تمام دانش حاصل از فعالیتهای موسسه را در برگیرد مثل بازاریابی، تماس های مشتریان، توسعه محصول و…
- مشکلاتی را كه موسسه برای بهبود عملكردش باید حل نماید، دربرگیرد.
- امنیت دانش مؤسسه را تضمین نماید
لینک های مرتبط با این پست :
مدل های مدیریت تغییرات (Change Management Models) – بخش اول
شرکت آوید سامانه رایمون تولید کننده نرم افزارهای مالی; لجستیک; تولید و ERP