مقدمه
در این مقاله، در مورد مفهوم تسهیم بها صحبت میکنیم. سپس با مبنا و نحوه انتخاب آن آشنا شده و چند مثال را بررسی میکنیم. اما قبل از هرچیز، نیاز داریم که با مفهوم محرک بها آشنا شویم.
محرک بها
محرک بها یک پارامتر قابل اندازهگیری است که تغییر آن باعث تغییر در کل بهای موضوع تعیین بها میشود. برای کاهش یا افزایش بهای هر چیزی میتوانیم محرک آن را کاهش و افزایش بدهیم. این دقیقا دلیل اهمیت محرک بها یا عامل بها در حسابداری صنعتی است. گفتنی است که محرک بها میتواند یک پارامتر پولی یا غیرپولی باشد و روش شناسایی آن در مخازن بهای مختلف متفاوت است.
یکی از راههای تعیین محرک بها استفاده از تکنیکهای آماری است. به این شکل که عاملهای احتمالی در هر مخزن بها را متغیر مستقل در نظر میگیریم. بهای مخزن نیز متغیر وابسته در نظر گرفته میشود. سپس بر اساس تاریخهای ثبت شده بین متغیرهای مستقل و وابسته ارتباط آماری بین آنها محاسبه میشود. در نهایت هرکدام از آنها که شدت ارتباط و توان بیشتری داشت به عنوان محرک بها شناسایی و مورد استفاده قرار میگیرد.
مثلا در کارگاه تولیدی تعداد محصول تولید شده ارتباط مستقیمی با بهای مواد اولیه لازم برای تولید محصول دارد. بنابراین پارامتر تعداد محصول تولید شده، محرک بهای به شمار میرود. حال به موضوع تسهیم بها میپردازیم:
تسهیم بها
در حسابداری صنعتی به اختصاص دادن بهای غیر مستقیم به یک یا چند موضوع بهایابی با استفاده از مبناهای منطقی تسهیم بها یا گاهی تخصیص بها گفته میشود.
به عبارت دیگر، بعد از اینكه بها در مخازن یا انبارهها جمع آوری شد، باید مبنای مناسبی برای هریک از آنها تعیین شود تا براساس آن مبنا، این تسهیم صورت گیرد.
مبنای تسهیم بها
همان طور که گفتیم برای تخصیص بها باید مبنایی معقول برای آن داشته باشیم. اما دو سوال مهم مطرح برای مبنای تسهیم بها مطرح میشود:
- چرا به مبنا نیاز داریم؟
- چگونه مبنا را پیدا کنیم؟
پاسخ سوال اول این است که به یک مبنای تسهیم احتیاج داریم تا اقلام غیر مستقیم را به طور خودکار به موضوعات بهایابی ارتباط دهیم.
سوال دوم را با یک مثال پاسخ میدهیم.
یک شرکت تولید قطعات خودرو را در نظر بگیرید، بهای استفاده از دستگاههای صنعتی در این شرکت بر اساس مقدار ساعات کار آنها برای تولید محصولات متفاوت، بین آن ها تسهیم میشود. در این صورت بهای محصولات تولیدی بر مبنای ساعت کاری دستگاهها محاسبه میشود.
با در نظر گرفتن ارتباط بین محرک بها و تغییرات بهای غیرمستقیم، بهترین راه پیدا کردن مبنای تسهیم، شناسایی محرک بهای غیر مستقیم و در نظر گرفتن آن به عنوان مبنا میباشد. ولی این روش برای مواردی مناسب است که فقط یک محرک بها داشته باشیم.
اما گاهی وقات با چندین محرک بها برای موضوع بهایابی طرف هستیم. در چنین شرایطی، بهترین گزینه به عنوان مبنای تسهیم، محرک بهایی است که بیشترین همبستگی را با بهای کل مخازن بها داشته باشد.
گفتنی است که مبنای تسهیم بها میتواند پولی مثل دستمزد ساعتی کارگران یا غیر پولی مثل ساعت کاری کارگران باشد.